توضیحات
دانلود رمان عقد اجباری
نیکای قصه ی ما دختری از خانواده ی پول دار ، پدرش صاحب چندین شرکت بزرگه ، ولی از بد روز گار یا سرنوشت نیکا ، نصف دارایشو از دست می ده واین موضوع برای دختر شرو شور ما مشکلاتی به همراه داره …با ما همراه باشید
ـ اه از این استاد اخمو متنفرم انگار ارث بابا شو ازمن می خواد .
النا سری تکون دادوزد پس سرم
ـ واقعا پرویی دختر ! وقتی تو کاریکاتورشو می کشی و سرکلاس آدامس باد می کنی چه انتظاری داری ؟
شونه امو بالا انداختم
ـ حقشه از همون اول با همه سر ناساز گاری داشت منم تلافی کردم .حالا بیا بریم که دیر شد .
هردو سوار بی ام وی سفیدم شدیم وشوخی کنان به راه افتادیم .همیشه آهنگ بی کلام دوست داشتم ضبط و روشن کردم . نگاهم سمت النا کشیده شد.
تذکــــــــــر و اخطار:
هرگونه استفاده از جلد و متن کتاب به صورت زیراکس، بازنویسی، ضبط کامپیوتری، تهیه CD، نمایشنامه، فیلم¬نامه و استفاده
در سایت¬های مختلف بدون اجازه کتبی ناشر و مؤلف ممنوع است و در صورت مشاهده از متخلفان به
موجب بند۵ از ماده ۲ قانون حمایت از مؤلفان، مصنفان و هنرمندان تحت پیگرد قانونی قرار می¬گیرند.
بخشی از رمان
ها چته تو فکری ؟
دهانشو پر باد کرد و پفی کرد.
ـ می دونی دنبال یه کار نیمه وقت می گردم .نمی خوام زیاد به بابام فشار بیاد .
ـ آره ولی چطور کاری می خوای ؟
ـ نمی دونم چه کاری ولی باید هر چه زودتر یه کار خوب ونیم وقت پیدا کنم .
برای اینکه حال هواشو عوض کنم ، با خنده گفتم:
ـ غصه نخور حالا بیا بریم پاتوق همیشگی چیزی بخوریم
با بی حوصلگی به بیرون خیره شد .
ـ نه حوصله ندارم بزار برای یه وقت دیگه اگه میشه من و برسون خونه
ـ باشه هر طور بخوای
بعداز پیاده شدن النا به خونه برگشتم ، النا دختری زیبا و خوش اخلاقی بود .پدرش باز نشسته ی اداره ی پست بود .وبا حقوق باز نشستگی خرج سه تا محصل والنارو می داد.حالا النا نمی خواست باری رو دوش پدرش باشه ، کاش می تونستم کاری براش بکنم . امروز بابا صحبت می کنم بلکه کار نیمه وقتی تو شرکتش براش جور کنه ، با این فکر به خونه رسیدم و ماشین داخل حیاط پارک کردم . با شیطنت همیشگیم وارد خونه شدم .جیغ زدم
ـ کسی خونه نیست ؟ سارا جون عشقم سلام ف بیا که عزیز دلت آمده
سرکی به اطراف کشیدم ،