دانلود رمان در امتداد مرگ جلد دوم به قلم کیمیا هاشمی
سال ها پیش شخصی از خانواده با اصل و نصب رستگار در یک تصادف مشکوک به قتل می رسد.
حال بعد از چند سال تلاش و آموزش متوالی ، نوه محبوب این خانواده در پی انتقام خواهرش به عنوان نفوذی پلیس در یک باند قاچاق انسان ، اسلحه و مواد فعالیت می کند. در این راه ، دختری ناخودآگاه پای در میدان این بازی مرگبار می گذارد.
دختری که به طور کامل برنامه های آراز را بر هم می زند. آراز برای انتقام مصمم است و در این راه همه
چیزش را از دست می دهد. اما هدفش را… هرگز!
در جلد دوم ادامه داستان پر رمز و راز می رویم، روایت عشقی شیرین در اوج مشکلات را می خوانیم
و به دنبال کشف رازهای نهفته در داستان می رویم
قسمتی از متن رمان :
دستانش را میان انبوه موهای پرپشت پسرک می کشید و میان پنجه هایش بازی شان می داد. زیر لب لالایی محبوبش را زمزمه می کرد:
-لالالالا بخواب دنیا خسیسه
واسه کمتر کسی خوب می نویسه
یکی لب هاش همیشه غرق خنده
یکی چشماش تو خوابم خیس خیسه..
-مامان؟
-جان مامان؟
پسرک بیشتر خود را مچاله کرد.
-میشه همیشه اینجوری باشه؟ من بیام بین تو و بابا بخوابم.
-نه عشق مامان. مرد کوچک من باید یاد بگیره تنهایی تو اتاقش بخوابه. تازه ، مامی من که همیشه خونه نیستم. نمیشه که…
پسرک ، هنوز سعی داشت لجوجانه حرف خود را به کرسی بنشاند.
-آخه مامی وقتی تو نیستی بابا می ذاره من پیشش بخوابم.
نگاهی به حامی که در سکوت به شیرین زبانی های ماهان گوش می داد کرد. همچنان مشغول بازی با موهای پسرش شد.
-بابا خیلی کار اشتباهی می کنه. پسر من دیگه ۷ سالشه. باید یاد بگیره توی اتاقش
بخوابه. از این به بعد هم وقتایی که من نبودم پیش بابا نمی خوابیا!
پسرک خودش را مچاله کرد. لبخندی میان لب های حامی نشست. خم شد و گونه اش را بوسید. با همان لبخند گفت: «مامانش نمیشه اجازه بدی؟»
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.