توضیحات
دانلود رمان باهام بمون همخونه
سیاوش پسریه از طبقهی مرفه جامعه و الهه دختریه که تو پایینترین نقطهی شهر با مادرش زندگی میکنه. یه شب خیلی اتفاقی سیاوش الهه رو توی یه مهمونی که مادر الهه اونجا خدمتکار بوده میبینه و از حالت چشمهاش اونو میشناسه. درواقع الهه دختریه که سیاوش سالها پیش مسیر زندگیش رو با نامردی تغییر داده، غافل از اینکه…
الهه اصلا سیاوش رو به یاد نمیاره و این میشه یه فرصت طلایی برای سیاوش مهربون و پشیمون قصهمون که گذشته رو جبران کنه و…
بخشی از رمان
اخرین دستههای پاکشدهی سبزیا رو ریختم تو تشت و دستکشامو از دستم کندم و انداختم تو ظرفشویی. با صدای مهین خانوم که صدام میزد چرخیدم سمتش.
با اون هیکل گرد و تپلش هنهنکنون اومد طرفم و هین گذاشتن دستمزدم تو مشتم خندهرو گفت: خیر ببینی الهه فردا از صبح بیا سفارش قبول کردم نیرو ندارم.
سری براش تکون دادم. لعنتی پولاشم سبزیای بود.